آلیسون ام. پوچل ، MD گفت: ورود مهار کننده های PARP به تنظیمات نگهداری خط دوم ، به برخی از بیماران مبتلا به سرطان مکرر تخمدان امکان زنده ماندن طولانی مدت بدون پیشرفت (PFS) را می دهد ، در حالی که از سمیت های مرتبط با شیمی درمانی در امان هستند. با این حال ، انتخاب بین ۳ مهار کننده PARP تایید شده ، اولاپاریب (Lynparza) ، نیراپاریب (Zejula) و روکاپاریب (Rubraca) ، همچنان یک چالش مهم است.
Puechl گفت: “درمان نگهدارنده خط دوم برای بیماران فوق العاده مهم خواهد بود زیرا می دانیم که هرگاه بیمار مبتلا به سرطان تخمدان عود کند ، بیماری وی غیرقابل درمان است.” “درمان نگهدارنده خط دوم باید برای این بیماران در نظر گرفته شود زیرا می تواند زمان قابل توجهی را فراهم کند که تا حد زیادی عاری از سمیت [مربوط به شیمی درمانی] است.”
Puechl توضیح داد ، یک نکته مهم دیگر در استفاده از درمان نگهدارنده با مهارکننده های PARP این است که هر عامل دارای علائم FDA در تنظیماتی غیر از نگهداری خط دوم است. علاوه بر این ، بار مالی این داروها برای بیماران نشان دهنده نیاز به سنجش مزایا و خطرات احتمالی نگهداری خط دوم برای بیماران است.
“بحث در مورد درمان نگهدارنده خط دوم با بیماران یک مفهوم مهم است ، به ویژه در مورد مزیت PFS که مطالعات نشان داده اند.” پوچل اضافه کرد. “بنابراین ، بیماران می توانند آن را با سمیت [مرتبط با مهار کننده های PARP] و سمیت مالی [این داروها ایجاد کنند] مقایسه کنند.”
پروژه های تحقیقاتی آینده در تلاش است تا رژیم های ترکیبی با مهار دوگانه PARP ، ایمونوتراپی یا شیمی درمانی را شناسایی کند که ممکن است سود طولانی مدت PFS نسبت به مهار PARP تک عاملی را فراهم کند.
Puchel یک متخصص زنان و زایمان زنان در انستیتوی سرطان لوین ، بهداشت دهلیز در مصاحبه ای با نشریه خواهر Oncology Nursing News ، OncLive® طی چشم انداز نهادی سرطان در سرطان تخمدان در سال ۲۰۲۰، در مورد نقش درمان نگهدارنده خط دوم در بیماران مبتلا به سرطان مکرر تخمدان و ملاحظاتی که ممکن است دسترسی مهار کننده های PARP را در این فضا محدود کند ، بحث کرد.
Puechl: سه مهار کننده PARP: اولاپاریب ، نیراپاریب و روکاپاریب ، در تنظیمات نگهداری خط دوم مورد تأیید FDA هستند. مهم است که بدانید هر ۳ این داروها دارای نشانگر زیستی نیستند. به معنی ، آنها برای تومورهای ژنتیکی و جهش یافته BRCA جهش یافته و غیر جهش یافته BRCA ، و همچنین تومورهای کمبود نوترکیبی همولوگ (HRD) و تبحر دارند. اصولاً برای همه افراد تأیید شده است.
اغلب تحت چندین روش شیمی درمانی سیستمیک قرار دارند که با عوارض جانبی زیادی همراه است و کیفیت زندگی ضعیفی دارد. اگر ما بتوانیم برای افزایش یک بازه زمانی که بیمار مجبور به انجام شیمی درمانی سیستمیک نیست کاری انجام دهیم ، این برای بیمار عودکننده معنی دار می شود. به همین دلیل است که استفاده از مهار کننده های PARP در محیط نگهداری خط دوم برای بیماران بسیار مهم می شود. بیماران معمولاً در مقایسه با شیمی درمانی سیستمیک از نظر مهار کننده های PARP احساس بهتری دارند. اگر بتوان از مهار کننده PARP برای طولانی کردن مدت زمانی که بیمار قبل از شروع شیمی درمانی سیستمیک استفاده می کند ، استفاده کرد ، مفید خواهد بود.
انواع آزمایشات بالینی فاز ۱ در حال پایین آمدن است. همچنین ، آزمایش هایی با استفاده از رژیم های ترکیبی ، مانند مهار PARP با ایمنی درمانی ، در حال انجام است. این موضوعی است که در آینده نگران کننده خواهد بود. اگر مهار PARP را با ایمونوتراپی یا سایر عوامل شیمی درمانی ترکیب کنیم ، چه فایده ای برای بیماران دارد و این امر چه تاثیری بر بقای طولانی مدت و PFS دارد؟
این سوال میلیون دلاری است که هم اکنون در جهان سرطان تخمدان وجود دارد: چگونه از بین ۳ بازدارنده PARP یکی را انتخاب کنیم؟ یکی از مهمترین موارد این است که ما نمی توانیم مقایسه های آزمایشی انجام دهیم زیرا معیارهای ورود برای هر آزمایش متفاوت است. مقایسه PFS بین داروها عادلانه نیست.
به همین دلیل ، بسیاری از متخصصان انکولوژیست زنان و من خودم آنچه را که برای آنها راحت تر است تجویز می کنیم یا آزمایشگاه ها و سمیت های بیمار را بررسی می کنیم. همه [مهارکننده های PARP] می توانند باعث خستگی ، حالت تهوع ، استفراغ و ضعف عمومی شوند ، بنابراین نکته قابل تامل است. در مورد آزمایشگاه های بیمار ، نیراپاریب به احتمال زیاد باعث ترومبوسیتوپنی می شود. اگر در گذشته مریضی با ترومبوسیتوپنی دست و پنجه نرم کرده باشد ، من ممکن است نیراپاریب را انتخاب نکنم. با این حال ، من همچنین دریافتم که دوز یک بار در روز با niraparib در مقایسه با دوز دو بار در روز برای بیماران مفید بوده است. این یک مقدار خاص بیمار است – دانستن اینکه آزمایشگاه های آنها در گذشته چه شکلی بوده است – اما همچنین مهم است که در مورد دوز با بیمار صحبت کنید و ببینید که چگونه آنها یک مهار کننده PARP را تحمل می کنند قبل از اینکه آنها به داروی دیگری تغییر کنند.
دقیقاً درست است. کلیه بازدارنده های PARP بعداً در دوره درمان برای درمان تأیید شده اند. ما می دانیم که بیماران در صورت داشتن بیماری حساس به پلاتین ، به احتمال زیاد از درمان نگهدارنده خط دوم بهره مند می شوند ، بنابراین من در استفاده از درمان نگهدارنده در این بیماران استعداد بیشتری دارم.
اگر بخواهیم بعدا از مهار کننده های PARP به عنوان یک رژیم درمانی استفاده کنیم ، با توجه به اینکه بیمار قبلاً یک مهار کننده PARP دریافت کرده است ، هنوز اطلاعات خوبی در مورد دادن مهار کننده های PARP نداریم. این چیزی است که ما [هنگام بررسی درمان نگهدارنده خط دوم] وزن می کنیم.
همچنین ، وضعیت عملکرد بیمار را در نظر می گیریم. اگر من در حال مقایسه درمان با یک مهار کننده PARP با یک شیمی درمانی سیستمیک هستم ، در انتخاب یک مهار کننده PARP استعداد بیشتری دارم زیرا احتمالاً تحمل آنها بهتر خواهد بود. [مهار کننده های PARP] افزودنیهای خوبی است که برای درمان بیماران خاص در جعبه ابزار ما وجود دارد.
من از آزمایشات مقایسه آگاهی ندارم ، اما بسیاری از مطالعات در حال بررسی مفهوم PARP پس از PARP هستند. این یکی از بزرگترین اتفاقاتی است که ما در انتظار آن هستیم. چه اتفاقی می افتد اگر بیمارانی که تحت مهار کننده PARP بوده اند عود کنند و می خواهند دوباره با مهار کننده PARP تحت درمان قرار بگیرند؟ آیا با این کار منفعتی می بینیم؟
روش دیگر ، آیا اگر بیمار نوع خاصی از ماده شیمی درمانی را قبل از دریافت مهار کننده PARP برای بار دوم دریافت کند ، تأثیری دارد؟
ما در نظر داریم اطلاعات بیشتری در مورد زمان درمان و درمان های بعدی بدانیم.
فراتر از چالش های انتخاب درمان ، برخی دیگر از موانع موجود در شرایط نگهداری خط دوم چیست که باید برطرف شوند؟
فراتر از انتخاب بین ۳ عامل ، یکی از بزرگترین سوالها این است: ما با بیماران خود که دارای بیماری بی ثباتی غیر جهش یافته یا نقص در ترکیب مجدد (HRD) غیر BRCA هستند ، چه کنیم؟
این بیماران به طور معمول کمترین پاسخ را به بازدارنده های PARP دارند. اگرچه ، آنها هنوز هم می توانند حدود ۳ ماه از درمان نگهدارنده خط دوم بهره مند شوند.
یکی از چیزهای چالش برانگیز به عنوان پزشک ، داشتن این مکالمات با بیماران من و سنجیدن جوانب مثبت و منفی مهار PARP در محیط نگهداری خط دوم است.
بیماران به طور بالقوه می توانند ۳ ماه PFS دریافت کنند ، اما آیا این ارزش دارد که شیمی درمانی را برای این ۳ ماه بیشتر به تأخیر بیندازید؟ این داروها هزینه بر هستند ، بنابراین ما همچنین باید در مورد سمیت مالی با بیمار صحبت کنیم. جوانب مثبت و منفی سمیت مالی برای گروهی از بیماران مبتلا به بیماری جهش یافته بدون BRCA و HRD که بهترین پاسخ [به مهار PARP] را ندارند، چه هستند؟
اگر ما بتوانیم شیمی درمانی را ۳ ماه به تأخیر بیندازیم و ۳ ماه زنده ماندن را فراهم کنیم که به خوبی در یک مهار کننده PARP تحمل شود ، برای بیمارانی که بیماری مکرر دارند و به دنبال درمان مداوم برای ادامه زندگی هستند بسیار سودمند خواهد بود.
بیشتر مطالعه کنید :
نظرات کاربران