زمانیکه ما دچار بیماریهای سخت از جمله سرطان میشویم یکی از پررنگترین نیازهای ما (نیاز به بقا ) به خطر میافتد.
در اولین مرحله، زمانیکه ما آگاه میشویم دچار این بیماری هستیم، در حال تجربه یک نوع فقدان( از دست دادن ) هستیم، از دست دادن قسمتی از جسم سالم خود.
در این مرحله ما فکرها و احساسهای متفاوتی را تجربه میکنیم و درصورتیکه ما تا حدودی با این مراحل و ویژگیهایش آشنا باشیم بدون شک سپری کردن این روزهای سخت برای ما راحتتر خواهد بود.
●ترس: ترسهایی از قبیل اینکه نکند زندگی آینده چیزی شبیه به وضعیت اکنون برای همیشه خواهد ماند، ترس به پایان رسیدن عمر خود، ترس از چگونه سپری کردن این دوره از زندگیشان و…
●خشم: احساس خشم ممکن است خود شخص یا اطرافیان شخص را مورد هدف بگیرد و ممکن است به صورت عینی خود را نشان دهد(داد زدن و…).
●اضطراب: احساس پریشانی و افسردگی بدون آنکه علت مشخص را بدانید.
●تلخی: زندگی از نگاه بیمار ممکن است بسیار ناعاذلانه به نظر برسد.
●درماندگی: احساس میکنید کنترل امور از دست شما خارج است.
●نا امیدی: احساس پوچ بودن زندگی
●بهت و حیرت : احساس غیر واقعی بودن اتفاقات
انسان وقتی با وضعی دشوار مانند بیماری سرطان روبه رو میشود، این فرصت را یافته است که به عالیترین ارزشها و به ژرفترین معنای زندگی یعنی رنج کشیدن دست یابد.
آنچه که بسیار اهمیت دارد شیوه و نگرش فرد نسبت به رنج است و شیوه ای که این رنج را به دوش می کشد.
هدف مشاوران در واقع این است که به بیمار کمک کنند تا با درک معنای رنجی که میکشد، در تحمل این بیماری استوارتر باشد و با کمک به مراجع برای پذیرش این بیماری پس از طی کردن احساسات اولیه همانند انکار واقعیت، شوکه شدن، همراهی نکردن برای درمان و..برای زندگی خود معنایی جدید پیدا کند.
جهت آشنایی بیشتر با دکتر لطفا کلیک کنید
نظرات کاربران